کمال الدین ابوالعطا محمودبن علی بن محمود مرشدی کرمانی متخلص به خواجو یکی از شاعران برجستهی ایران در قرن هشتم هجری است. وی در نیمه شب یکشنبه بیستم ذی الحجه سال 689 هجری در کرمان چشم به جهان گشود.
پدر خواجو نامش علی بن محمود بوده و یکی از اکابر معروف کرمان است که نام خواجو را ابوالعطا ملقب به کمال الدین نهاد. هنوز پسر بچه ای بیش نبود که شایستگی خود را با سرودن قصیده تاریخ حمام یزد نشان داد. این قصیده بر دیوارهای این بنا نقش شد و برای همیشه باقی ماند.
او پس از آنکه دوران کودکی را در زادگاه خود پشت سر گذاشت در پی کسب علم و کمال به سیر آفاق و انفس پرداخت و قسمت اعظم زندگی اش را پیاده به سیر و سیاحت گذراند. او در دوران جوانی خود جدا از کسب دانش های معمول روزگار مسافرت را نیز پیشه نموده و بازدید هایی از مناطق اصفهان، آذربایجان، شام، ری، عراق و مصر نیز داشته است.
پس از بازگشت به ایران در سال 736، به اصفهان رفت. بعد از چندی به کرمان و سپس به شیراز رفت و تحت حمایت خاندان اینجو روزگار میگذرانید. او لقب هایی مانند خلاق المعانی و ملک الفضلا نیز داشته است.
خواجو درنزد شیخ امین الدوله کازرونی و شیخ علاء الدوله سمنانی کسب فیض کرده و صاحب مدارج عالی شده بود. شیخ امین الدوله کازرونی و شیخ علاء الدوله سمنانی ازمهمترین استادان خواجو بودند.
خواجو به همسر و فرزندان خودعلاقه بسیار داشت. بدان علت درمثنوی گوهر نامه ازفرزندش مجید الدین علی نام برده است.
فخرالدین ابراهیم بن بزرگ مهر بن عبدالغفار جوالقی همدانی، متخلص به عراقی یکی از بزرگترین شاعران غزل سرای ایران و یکی از عارفان بزرگ این دیار است. وی در سال 610 هجری در روستای کمجان یا کمیجان در ناحیه اعلم یا المر در میان همدان و اراک که در 86 کیلومتری هر دو شهر است، ولادت یافته است. در جوانی (هفده سالگی) شور تصوف در او پدید آمد و به همراهی چند تن از درویشان از همدان آهنگ هندوستان کرد (627 هجری) و در مولتان جزو شاگردان شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی، عارف معروف قرن ششم جای گرفت و بیست و دو سال در خدمت او ماند و دختر او را بزنی گرفت. پس از مرگ وی، جانشینش شد، ولی چون مریدان دیگر زیر بار اطاعت او نرفتند، از هندوستان به مکه و مدینه رفت و از آنجا گذارش به بلاد روم افتاد و در شهر قونیه بخدمت صدرالدین قونیوی رسید؛ و کتاب فصوص الحکم محیی الدین ابن العربی را که معروفترین کتاب تصوف در آنزمان بود نزد وی درس خواند؛ و در آن دیار معروف شد تا بحدی که معین الدین پروانه، حکمران آن دیار مجذوب وی گشت و برای او در شهر توقات خانقاهی ساخت. ولی پس از مرگ معین الدین وی از روم هجرت کرد و به شام و مصر رفت و شیخ الشیوخ مصر شد. سرانجام در هشتم ذیقعده سال 688 هجری در دمشق زندگی را بدرود گفت و در صالحیه نزدیک قبر محیی الدین ابن العربی مدفون شد.
ادامه مطلب ...ایلخانان مغول یا ایلخانیان نام سلسلهایِ مغول است که از سال ۶۵۴ تا ۷۵۰ ه. ق در ایران حکومت میکردند و فرزندان چنگیزخان مغول بودند. لشکریان چنگیزخان نخستین بار در سال ۶۱۸ ه. ق به خراسان حمله نمودند. چنگیزخان 4 سال بعد به مغولستان بازگشت و در آنجا درگذشت.سی سال بعد منگو یا منگل، خان بزرگ یا قاآن، بر آن شد تا با اعزام برادرانش هولاکو و قوبیلای (کوبلاخان) به ترتیب به ایران و چین پیروزیهای مغولان را تحکیم و تکمیل کند.هولاکو با فتح ایران سلسله ایلخانیان ایران را بنیان نهد و قوبیلای با فتح چین سلسله یوان چین را نا نهاد. |
ایلخانان یعنی خانان محلی و غرض از این عنوان آن بوده است که سمت اطاعت ایلخانان را نسبت به قاآنان میرسانند و این احترام همه وقت از طرف ایلخانان ایران رعایت میشدهاست. فتح ایران به دست هلاکوخان پیامدهای مهمی چون پایان کار اسماعیلیان و انقراض خلافت عباسیان در پی داشت. ایلخانان در ابتدا دین بودایی داشتند اما به تدریج به اسلام گرویدند. ایلخانان مسلمان خود را سلطان نامیده و نامهای اسلامی برگزیدند.
ادامه مطلب ...